نوشته شده توسط : :)

به وبلاگ من خوش اومدید از این به بعد قراره من از این وب برای نوشتن اتفاقات زندگیم استفاده کنم...
شاید یکم مسخره به نظر بیاد اما من میخوام این کار رو انجام بدم 

قبلاً یک وب دیگه داشتم که متاسفانه بر اثر سر نزدن بهش رمزش رو فراموش کردم و باعث شده که من این وبلاگ رو بسازم
آدرس وب قبلیم : Http://Eaglion.lxb.ir

ممنونم از این که به اینجا سر زدی 
به همین سوی جورابای پارم قسم
همسایمون اومده بود تو وبم بدون نظر رفت
میگن فرداش فلج شد افتاد
پس فردا چشماش باز نشد
روز سوم اعلامیه اش رو دره خونمون بود

میخوای فلج نشی ؟ میخوای فلج نشی؟
خلاصه خودت اومدی

حتی به افسانه های فانگ شو هم دقت کنی میبینی که استاد بروسلی از این وبلاگ دیدن کرده -___-
متاسفانه نظر نداد 
باعث شد که قاتلش مشخص نباشه...
خودتون میدونید -_______________________________________-



:: بازدید از این مطلب : 185
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 19 آبان 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : :)

طرف لکنت زبون داشته.
زنگ میزنه اورژانس که بیان جنازه ی همسایشو ببرن!
میگه: اااالو اااوورجانس ،این ههههمسسسایمووون ممممرده!
یه آمبولانس میفرررررستین؟!...
طرف میگه: آدرستون؟!
یارو تا میاد آدرسو بگه زبونش بند میاد میگه: ظظظظظ!.........
طرف میگه :ظفر منظورته ؟
میگه: نننننننـــنه!
طرف فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!
یه هفته بعد همین اتفاق میفته بازم طرف میگه :آدرستون؟
باز زبونِ یارو بند میاد میگه: ظظظ ظ!
طرف میگه ظفر؟ میگه: ننننه!
باز مامور اورژانس فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!
یک! ماه رد میشه،باز طرف زنگ میزنه میگه:
اااااووووورژانس، این هههمسایمون ممممرده محلللمون بوی گند
گررررررفته یه آمبولانس بببفرستیییین!
طرف میگه :آدرستون؟!
باز زبون یارو بند میاد میگه: ظظظظ!
از اونور میگن :آقا منظورت ظفره؟!
طرف میگه :آآآآررررره آآآآشغااااال؛
آآآآررره کککککثافت
ککشووووندم آورددددمش ظفر ، ببییییا بببرش



:: بازدید از این مطلب : 245
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 23 آبان 1395 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد